مخملباف روزي در اوايل انقلاب اسلامي، با توليد فيلمهايي مانند "توبه نصوح"، تمام هميت خود را جهت بازگويي عقايد انقلابي به کار برده و خود را به عنوان کارگرداني انقلابي در ميان مردم و کارشناسان معرفي کرده بود بهطوري که با تفکرات خشک خود به منتقدانش حمله ميکرد. مخملباف در دهه شصت در اعتراض به فيلم کمدي اجارهنشينها قصد داشت با بستن نارنجک به خود، مهرجويي کارگردان فيلم اجارهنشينها و خودش را منفجر کند که در نهايت به نگارش نامه تند به معاونت سينمايي وزير ارشاد راضي ميشود کوتاه بيايد.
اما با گذشت زمان، اين کارگردان خشک و متعصب دهه شصت، که به عدم توازن شخصيت، معروف بوده در مواضع خود تغييرات بسيار زيادي انجام داد. مخملباف در روزهاي فتنه سال 88 با بازي در زمين دشمن به يكي از مهرههاي اصلي فتنه گران تبديل شد. او در آن ماهها با جبهه گرفتن عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي تمام تلاش خود را براي ضربه زدن به كيان نظام جمهوري اسلامي ايران به كار گرفت تا سرانجام با فرار خود از کشور، خود را به عنوان سخنگوی یکی از سران فتنه در خارج معرفی کرده و نه تنها با فتنهگران مرزبندي انجام نداد، بلکه به ساخت فیلمهایی با سفارش جشنوارههای غربی با درونمایه پورنوگرافیک و سیاهنمایی بر ضد ایران مشغول شد.
وی در آخرین ساختهاش که نشانههاي وادادگي در برابر دشمن در آن بسيار مشهود است، در سفر به فلسطین اشغالی و با سفارش صهیونیستها فیلمی به اصطلاح مستند به نام "باغبان" را جلوي دوربين برد. در اين مستند مخملباف به همراه پسرش یک آگهی تبلیغاتی برای فرقه ضاله و انگليسي ساخته بهائیت ميسازد تا اوج انحراف فکری و عقیدتی خود را برملا سازد. اما با توجه به مشی ایران و اسلام ستیز بودن جشنوارههای غربی انتظار میرود این فیلم آماتور جایزههای فراوانی را از آن خود کند.
در طول سالهاي گذشته جشنوارههاي ضد فرهنگي غربي و ضد ايراني ثابت كردهاند كه در دادن جايزه و امتياز به كارگردانهاي ضد ايراني يد طولايي دارند و در همين رابطه رپرتاژ آگهي جديد مخملباف براي فرقه ضاله بهائيت جايزه طلايي جشنواره بيروت در سال گذشته را كسب كرد. شايان ذکر است که این جشنواره در دو سال گذشته پذیرای فیلمهای ضدایرانی سینماگران فتنه ایرانی از جمله فیلمهای "حنا مخملباف" دختر محسن مخملباف نيز بوده است.
فيلم بهايي باغبان چيست؟
باغبان نام فیلم مستندی است به کارگردانی عنصر به خدمت گرفته شده توسط صهيونيستها و بهائيان يعني محسن مخملباف. این فیلم در حیفا تصویر برداری شده است.
سران فرقه استعمار ساخته و وابسته بهائیت به سبب فقدان ایدئولوژی منطقی و قابل دفاع همواره سعی دارند در کنار نمایش باغهای اطراف مقبره سركرده فرقه ضد ديني بهائيت با ظاهر فریبی و سر دادن شعارهای ضد جنگ و تبعیض به اغفال ساده لوحان قبیلههای دور افتاده آفریقایی و بومیان جنگلهای آمازون بپردازند.
به اصطلاح فیلمسازان(مخملباف و پسرش) با دوربینهای DV کوچک و تجهیزات صدابرداری در باغهای فراخ اهدايي صهيونيستها به بهائیان ظاهر میشوند و هیچ اثری از وجود سایر عوامل فیلمسازی به چشم نمیخورد.
رپورتاژ آگهي"باغبان" روایت سفر پدر و پسری فیلمساز است که برای تحقیق درباره فرقه ضاله بهاییت، به سرزمينهاي اشغالي و به باغهای بهاییان سفر میکنند و با یک باغبان بهایی و چند بهایی دیگر آشنا میشوند.
این فیلم که آگهي تبلیغاتی صهيونيستها تبديل شده است با هزينه مستقيم سازمان بهايي جهاني و صهيونيستها ساخته شده و بدنبال تبیین آموزههای بهائیت برای مخاطبان است. مخملباف با اغوا شدن در برابر پولهاي كثيف صهيونيستها و بهائيان سعي دارد اصلیترین پیام رپرتاژ خود را به مخاطبان ایرانی بدهد.
مخملباف در این فیلم مذبوحانه کوشیده تا شايد با تطهیر فرقه ضاله بهائیت به عنوان فرقهاي ایرانی جا بزند و با تحريف اعتقادات انحرافی این فرقه، سعی در جلب نظر اقشار جوان به سمت مبانی فکری آن کند.
پيشبيني شهيد آويني از آينده مخملباف
"یادداشتهای یک تماشاگر حرفهای" عنوان مقالهای بلند از شهيد "سید مرتضی آوینی" است که دربردارنده یادداشتهایی کوتاه درباره عمده فیلمهای حاضر در جشنواره فجر سال 1367 است. مخملباف که به عنوان نویسنده فیلم "فرماندار" نیز در این دوره از جشنواره حاضر شده است، مورد نقد سید مرتضی قرار میگیرد. آوینی با میان تیتر "وقتی یک خشکه مقدس فرماندار می شود!" به سراغ فیلم او میرود.
آوینی با اشاره به شخصیت مخملباف مینویسد: آدمی مثل او هرگز به جواب نخواهد رسید. شكاك است، اما این شك را مقدمهی رسیدن به یقین و بعد هم قطعیت و قاطعیت قرار نمیدهد. فقط شك میكند و دیگران را به شك میاندازد و بعد هم رهایشان میكند، چرا كه خودش هم به جواب نرسیده است.
او در ادامه مینویسد: "وقتی كه به سینمای مخملباف میروی باید قبول كنی كه یك ساعت و نیم از زندگیات را در یك فضای آكنده از بدخلقی، عصبانیت، ظاهرگرایی، تردید، نیهیلیسم مزمنِ بدخیم، سیاهاندیشی، سرگردانی و عوامفریبی سر كنی.
مخملباف؛ مدافع لیبرالیسم جنسی
"سید شهیدان اهل قلم و تفکر"، معتقد است مخملباف هنوز در اصول اعتقاداتش دچار شک و تردید است: "كسی كه بر سر عدالت مشكل دارد باید بداند كه پای عقل او در مسئلهی جبر و اختیار میلنگد؛ بگذریم از آنكه اصلاً جای مباحثه و حل مسائل فلسفی در سینما نیست. كسی تا به قطعیت نرسیده است نباید فیلم بسازد و اگر هم فیلم میسازد تا طرح مسئله كند، باید داستانی را طراحی كند كه در طول آن، در متن وقایع و ارتباط میان افراد، این مسئله وجود پیدا كند. از زبان قاضی فیلم «نوبت عاشقی» میشنویم كه: "قضاوت به درد كسی میخورد كه به نتایج عمل مجرم فكر میكند نه به دلایلش". و درست خود آقای مخملباف هم به همین درد مبتلاست."
آوینی که نمیدانست کار به جايي برسد که روزگاری محسن مخملباف به عنصر دستساز آگهي براي صهيونيستها تبديل شود، در ادامه این یادداشت او را مدافع لیبرالیسم جنسی معرفی کرده و مینویسد: "در جامعهای كه «جبر موقعیت و شرایط» بسیاری از جوانان كشور را وا داشت تا خود را برای آزادی فدا كنند، جبر همان موقعیت و شرایط بچه مسلمان دیگری را هم وا داشت تا خط بطلان بر هرچه داشت بكشد و در صف اصحاب هربرت ماركز و پوپر از لیبرالیسم جنسی دفاع كند! به راستی از «جبر محیط» چه كارها كه برنمیآید!"
نظرات شما عزیزان:
|